یک خاطره
کسی از مرحوم پدرم - میرزا عبد العلی – کنار حوض مسجد جمعه مسئله ای پرسید. [پدرم] کمی فکر کرد و گفت مثل شیر نمی دانم.
یعنی در قبال توحید و عقل چیز زنده ای وجود ندارد که بگوید من هم هستم بنا بر این طوری بگو که بینی من (یعنی این نفس) به خاک مالیده شود.
از سخنرانی های سال 73
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۶/۰۲ ساعت توسط سلمان انصاری
|