موانع گسترش تعقل دینی در جامعه از نگاه آیت الله مرتضی تهرانی



+لینک برگرفته از خبر آنلاین:

 

موضوع

اظهارات

ترویج فرهنگ تعقل

 

آیت الله مرتضی تهرانی، جلسات ذکر و یاد اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و ابراز شور و احساسات نسبت به ایشان را ابزاری می‌دانند که باید در راستای تقویت فهم و شعور مؤمنین از آن استفاده شود. و از جمله احادیثی که بسیار زینت بخش مجلس ایشان است، این روایت است؛ "خود را به تداوم در تفکر مقید کنید زیرا که آن پدر تمام خوبی‌ها و مادر آن است"

موانع گسترش تعقل

 

حاج آقا مرتضی تهرانی، مؤمن حقیقی را کسی می‌داند که هراسی از اینکه در معرض وجهه‌های مختلف دنیا قرار گیرد، ندارد چرا که قدرت عبور از آن‌ها و کنترل خویش را داراست. ایشان می‌گوید:

"آن عالم و پیش‌نمازی که می‌گوید به نظر من نقل مکان از پایین شهر به بالای شهر معصیت است، باید بداند که دلیلی برای معصیت بودن این کار نیست. آن مؤمنی که شما می‌خواهید در پایین شهر او را مؤمن نگاه دارید، هر وقت به بالای شهر نقل مکان کند، تغییر می‌کند. چنین شخصی عادل و مؤمن است، ولی گفتار و فعل او تناقض دارد. بعضی از تناقض‌ها نشان از کم بودن قدرت عقلی دارد."

پاداش بر حسب شعور و عقل

 

حاج آقا مرتضی تهرانی این روایت را نقل می‌کنند که:

"طبق روایتی نزد رسول بزرگوار(ص) آمدند و عرض کردند کسی را می‌شناسند که روزها روزه‌دار است و شب‌ها تا صبح، نماز می‌خواند و گفتند ما تا کنون چنین شخصیت معنوی و الهی ندیده‌ایم و از او در شگفت بودند. حضرت فرمودند: شعور و عقلش چه‌قدر است؟ آن‌ها گفتند که ما به شما گفتیم روز و شبش این‌گونه است، شما از عقل سؤال می‌کنید. حضرت فرمودند: در قیامت اشخاص به کارها و اعمال جزا داده نمی‌شوند، بلکه بر حسب شعور و عقلشان پاداش می‌گیرند. این خود درس شعور است و اگر کسی این مطلب را بفهمد، چگونه زندگی کردن در دنیا را می‌فهمد."

گسترش ظاهرگرایی و قشری‌گری

حاج آقا مرتضی می‌گویند:

" یکی از چیزهایی که من را رنج می‌دهد، این است که چرا این مردم خوب به آن اندازه‌ای که به فکر ثواب، رفتن به بهشت، قضای حاجات و اجر انجام مستحبات هستند، به فکر فراگرفتن اصول و معارف اسلامی نیستند. چرا مردم به فکر بالاتر بردن سطح شعور الهی و توحیدی خود نیستند. غصه‌ی من این است که چرا جامعه‌ی مسلمین، جامعه‌ی شیعه و علمای شیعه این مسئله را مطرح نمی‌کنند. چرا به حداقل از اجرها و ثواب‌های اخروی قناعت کرده‌اند؟ و این موجب می‌شود انسان در قیامت بارها دچار حسرت شود که اگر می‌دانست معرفت، چه‌قدر ارزش کارها را بالا می‌برد، یک مقدار هم به دنبال معرفت و اصول معارف می‌رفت."

راه‌کارهای تقویت عقلانیت

 

یکی از راه‌های پیشرفت عقلانیت، مأنوس بودن با عاقلان و تلاش جهت یادگیری از ایشان است. ایشان می‌فرماید:

"انسان اگر خودش را به محیط تربیتی اولیای خدا نزدیک و روحش را با روح اولیا تطبیق دهد، همان خاصیت اولیا را می‌گیرد. مثل زغالی که در کنار آتشی می‌گذاری و آتش می‌شود. این قوت اراده و این مقدار آبرومندی به درگاه حق‌تعالی تنها مخصوص اولیا، ائمه و انبیای خداست." که شناخت و مطالعه‌ی گفتار، رفتار و زندگی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در این زمینه فایده‌بخش است. حاج آقا مرتضی می‌گوید: " در جواب این سؤال که چه‌طور عمل کنیم و چه‌طور دین‌دار باشیم که تلاش ما بهترین فایده را برای قیامت ما داشته باشد، باید گفت که لازم است بیشتر با منابع علم دین رابطه داشته باشیم."

چرا که دوری از انسان‌های عاقل و عدم بهره‌مندی از ایشان، موجب هلاکت و گمراهی می‌گردد.

بی‌تفاوت نبودن نسبت به بی‌عقلی‌های جامعه

یکی از رویکردهایی که موجب نضج گرفتن تعقل در وجود آدمی می‌گردد این است که نسبت به بی‌عقلی‌ها و بی‌تدبیری‌های جامعه‌اش بی‌تفاوت نباشد. البته نشان دادن عدم بی‌تفاوتی نیز باید مدبرانه و عقلایی باشد. حاج آقا مرتضی می‌فرماید:

"جامعه‌ای که ارزش‌های واقعی در آن مبدل به ضد ارزش شده و ضدارزش‌ها مبدل به ارزش، مانند یک انسان بیمار است. در این مورد بی‌تفاوت بودن غلط است."

چرا امام حسن(ع)، قیام نکردند؟

 

"چرا امام مجتبی (علیه‌السلام) با این‌که معتقد بود جامعه بیمار است، بر حسب ظاهر اقدام حادّی برای اصلاح جامعه نفرمود؟ چون جامعه به قدری بیمار و فاقد ارزش‌های واقعی بود، که چهل نفر که نظر امام مجتبی (علیه‌السلام) را باور کنند، در آن وجود نداشت. پس از آن‌که در مدائن نامه‌ی معاویه را به دست امام مجتبی (علیه‌السلام) دادند و ایشان آن را خواندند، بعد از نماز صبح روی سجاده ایستادند و فرمودند من نظرم این است که ازهمین‌جا برگردیم، زیرا آمادگی برای جنگ با معاویه در ما وجود ندارد. محدث قمی و دیگران نقل کرده‌اند وقتی که حضرت این صحبت را فرمود، چنان سجاده را از زیر پای او کشیدند که به زمین خورد. وقتی که سوار بر استر شد که از مدائن به طرف مدینه برگردد، خنجر به ران مبارک او زدند. در چنین شرایطی تکلیف معصوم این نیست که به امری اقدام کند که آن امر در ذهن و فکر هیچ‌کس جا نمی‌افتد. چرا که چنین اقدامی بی‌نتیجه و عقیم می‌ماند. بلکه باید زمینه‌ای پیش بیاورند که مردم تدریجا بفهمند که طرف معاهده و قرارداد، گذشته از این‌که تقوا ندارد، انسان هم نیست، برای خودش هم ارزش قائل نیست. آن معاهده و قرارداد برای این بود. "

قیام امام حسین (علیه‌السلام) و عقلانیت

 

آیا قیام امام حسین (علیه‌السلام) منافات با عقلانیت داشت؟ این سؤال ممکن است از این جهت مطرح شود که چرا علی‌رغم اینکه وجود اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نزد خدای متعال بسیار ارزشمند و گران‌بهاست، امام حسین (علیه‌السلام) برای هدایت انسان‌ها حاضر به گذشتن از جان خود و یارانش شد؟ پاسخ حاج آقا مرتضی به این سؤال این است:

"امام حسین (علیه‌السلام) با تمام شخصیت الهی، فدای آن هدف بزرگ‌تر، یعنی زنده کردن دین خدا و ارزش‌های الهی شد. ارزش این هدف از جان امام حسین (علیه‌السلام) بالاتر است."

 

بررسی نظرات آیت الله مرتضی تهرانی پیرامون عقلانیت:

*برگرفته از پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه (شفقنا) + لینک

*منتشر شده در خبر آنلاین+ لینک

حاج آقا مرتضی تهرانی، از یادگار های تربیتی حضرت امام خمینی و مرحوم میرزا عبدالعلی تهرانی هستند. تاکید به عقلانیت و شعور، از ترجیع بندهای همیشگی آموزه های ایشان است. ایشان اگر چه از بیان فلسفی استفاده نمی کنند اما عقلانیت را عنصری مغفول در دین داری، می دانند که نقشی حیاتی در کامیابی دنیوی و اخروی انسان دارد.

ترویج فرهنگ تعقل

ایشان جلسات ذکر و یاد اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و ابراز شور و احساسات نسبت به ایشان را ابزاری می‌دانند که باید در راستای تقویت فهم و شعور مؤمنین از آن استفاده شود. و از جمله احادیثی که بسیار زینت بخش مجلس ایشان است، این روایت است؛ "خود را به تداوم در تفکر مقید کنید زیرا که آن پدر تمام خوبی‌ها و مادر آن است"[1]

موانع گسترش تعقل

اگر سخن از مشکلات و موانع مسیر فهم و تعقل در میان باشد، از جمله نکاتی که حاج آقا مرتضی تهرانی مورد تأکید و تذکر قرار می‌دهند، سختی‌ها و گرفتاری‌های معیشتی است که مؤمنین برای برطرف کردن نیازهای اولیه‌ی زندگی مجبور به دست و پنجه نرم کردن با آن هستند. و سبب می‌گردد انرژی کافی برای پرداختن به امور معنوی و معارف دینی در انسان‌ها باقی نماند. حاج آقا مرتضی در این‌باره می‌فرماید:

"دوستانه عرض کنم که شماها وسط راه نیستید، بلکه اول راه هستید. کثرت گرفتاری‌ها و مشاغل به شما اجازه نداده که به مقدار لازم از علوم دین را در وجودتان تهیه کنید."

علی‌رغم برخی عقاید که برای حفظ پاکی انسان‌ها، توصیه به عدم مواجهه و ورود به دنیا می‌کنند. حاج آقا مرتضی تهرانی، مؤمن حقیقی را کسی می‌داند که هراسی از اینکه در معرض وجهه‌های مختلف دنیا قرار گیرد، ندارد چرا که قدرت عبور از آن‌ها و کنترل خویش را داراست. ایشان می‌گوید:

"آن عالم و پیش‌نمازی که می‌گوید به نظر من نقل مکان از پایین شهر به بالای شهر معصیت است، باید بداند که دلیلی برای معصیت بودن این کار نیست. آن مؤمنی که شما می‌خواهید در پایین شهر او را مؤمن نگاه دارید، هر وقت به بالای شهر نقل مکان کند، تغییر می‌کند. چنین شخصی عادل و مؤمن است، ولی گفتار و فعل او تناقض دارد. بعضی از تناقض‌ها نشان از کم بودن قدرت عقلی دارد."

چرا که شخص عاقل می‌تواند تعارضات و تناقضات ظاهری‌ای را که ابتدائا در مواجهه با متون دینی و روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به ذهن می‌رسد، گره‌گشایی و حل کند. زیرا عقل، قدرت تصور شرائط و حالات مختلف را داراست که در هر یک از وضعیت‌ها، یکی از گفتارها یا رفتارها، مصداق عملکرد صحیح می‌باشند. از این جهت هرقدر عقل بیشتر باشد، دین‌فهمی و دین‌داری نیز، بیشتر است و این به دلیل پیچیدگی‌های دین است که ریشه در پیچیدگی زندگی دارد. حاج آقا مرتضی تهرانی این روایت را نقل می‌کنند که:

"طبق روایتی نزد رسول بزرگوار (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) آمدند و عرض کردند کسی را می‌شناسند که روزها روزه‌دار است و شب‌ها تا صبح، نماز می‌خواند و گفتند ما تا کنون چنین شخصیت معنوی و الهی ندیده‌ایم و از او در شگفت بودند. حضرت فرمودند: شعور و عقلش چه‌قدر است؟ آن‌ها گفتند که ما به شما گفتیم روز و شبش این‌گونه است، شما از عقل سؤال می‌کنید. حضرت فرمودند: در قیامت اشخاص به کارها و اعمال جزا داده نمی‌شوند، بلکه بر حسب شعور و عقلشان پاداش می‌گیرند.[2] این خود درس شعور است و اگر کسی این مطلب را بفهمد، چگونه زندگی کردن در دنیا را می‌فهمد."

و متأسفانه در جامعه‌ی ما تأکید بر عمل و انجام واجبات و مستحبات بیش از تأکید بر عقل و میزان درک عمل‌کننده از دین است و این به معنای ظاهرگرایی و قشری‌گری است. حاج آقا مرتضی می‌گویند:

" یکی از چیزهایی که من را رنج می‌دهد، این است که چرا این مردم خوب به آن اندازه‌ای که به فکر ثواب، رفتن به بهشت، قضای حاجات و اجر انجام مستحبات هستند، به فکر فراگرفتن اصول و معارف اسلامی نیستند. چرا مردم به فکر بالاتر بردن سطح شعور الهی و توحیدی خود نیستند. غصه‌ی من این است که چرا جامعه‌ی مسلمین، جامعه‌ی شیعه و علمای شیعه این مسئله را مطرح نمی‌کنند. چرا به حداقل از اجرها و ثواب‌های اخروی قناعت کرده‌اند؟ و این موجب می‌شود انسان در قیامت بارها دچار حسرت شود که اگر می‌دانست معرفت، چه‌قدر ارزش کارها را بالا می‌برد، یک مقدار هم به دنبال معرفت و اصول معارف می‌رفت."

راه‌کارهای تقویت عقلانیت

یکی از راه‌های پیشرفت عقلانیت، مأنوس بودن با عاقلان و تلاش جهت یادگیری از ایشان است. ایشان می‌فرماید:

" انسان اگر خودش را به محیط تربیتی اولیای خدا نزدیک و روحش را با روح اولیا تطبیق دهد، همان خاصیت اولیا را می‌گیرد. مثل زغالی که در کنار آتشی می‌گذاری و آتش می‌شود. این قوت اراده و این مقدار آبرومندی به درگاه حق‌تعالی تنها مخصوص اولیا، ائمه و انبیای خداست." که شناخت و مطالعه‌ی گفتار، رفتار و زندگی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در این زمینه فایده‌بخش است. حاج آقا مرتضی می‌گوید: " در جواب این سؤال که چه‌طور عمل کنیم و چه‌طور دین‌دار باشیم که تلاش ما بهترین فایده را برای قیامت ما داشته باشد، باید گفت که لازم است بیشتر با منابع علم دین رابطه داشته باشیم."

چرا که دوری از انسان‌های عاقل و عدم بهره‌مندی از ایشان، موجب هلاکت و گمراهی می‌گردد.[3]

یکی از رویکردهایی که موجب نسج گرفتن تعقل در وجود آدمی می‌گردد این است که نسبت به بی‌عقلی‌ها و بی‌تدبیری‌های جامعه‌اش بی‌تفاوت نباشد. البته نشان دادن عدم بی‌تفاوتی نیز باید مدبرانه و عقلایی باشد. حاج آقا مرتضی می‌فرماید:

"جامعه‌ای که ارزش‌های واقعی در آن مبدل به ضد ارزش شده و ضدارزش‌ها مبدل به ارزش، مانند یک انسان بیمار است. در این مورد بی‌تفاوت بودن غلط است."

جامعه‌ای که در آن بی‌عقلی حاکم گردد ازحالت تعادل خارج می‌گردد، چرا که کارهای بزرگ در اختیار انسان‌های کوچک و کارهای خرد به دست انسان‌های بزرگ سپرده می‌شود. در این جامعه فرهنگ دچار اختلال می‌شود و جایگاه خیر و حقیقت مخدوش می‌گردد. متعاقبا در این اجتماع وظیفه‌ی عقلا نیز دیگرگون خواهد بود. و نمی‌توان چنین گفت که آنان موظف به پیاده سازی و اجرای ایده‌آل ترین عملکردها هستند، هرچند که قدرت هضم و پذیرش آن در جامعه وجود نداشته باشد بلکه باید میان اعمالی که انجام می‌دهند، با جامعه تناسب وجود داشته باشد در غیر این صورت، مردم از عقلا دورتر و تمایلشان به ایشان کمتر می‌شود. لذا در این جامعه انسان‌های حکیم به زمینه‌سازی و فراهم آوردن بستر مناسب و تغییر ذهنیت‌ها همت می‌گمارند تا شرایط به گونه‌ای گردد که دیگر اجرای حق و عدالت با موضع‌گیری تدافعی و تهاجمی از سوی مردم مواجه نشود. همان‌طور که امام زمان (علیه‌السلام) علی‌رغم داشتن قدرت الهی برای اجرای عدالت و به اطاعت واداشتن تمامی انسان‌ها، در پس پرده‌ی غیبت به انتظار فراهم آمدن زمینه‌ی مناسب است. حاج آقا مرتضی در این زمینه بیان می‌کنند:

" چرا امام مجتبی (علیه‌السلام) با این‌که معتقد بود جامعه بیمار است، بر حسب ظاهر اقدام حادّی برای اصلاح جامعه نفرمود؟ چون جامعه به قدری بیمار و فاقد ارزش‌های واقعی بود، که چهل نفر که نظر امام مجتبی (علیه‌السلام) را باور کنند، در آن وجود نداشت. پس از آن‌که در مدائن نامه‌ی معاویه را به دست امام مجتبی (علیه‌السلام) دادند و ایشان آن را خواندند، بعد از نماز صبح روی سجاده ایستادند و فرمودند من نظرم این است که ازهمین‌جا برگردیم، زیرا آمادگی برای جنگ با معاویه در ما وجود ندارد. محدث قمی و دیگران نقل کرده‌اند وقتی که حضرت این صحبت را فرمود، چنان سجاده را از زیر پای او کشیدند که به زمین خورد. وقتی که سوار بر استر شد که از مدائن به طرف مدینه برگردد، خنجر به ران مبارک او زدند. در چنین شرایطی تکلیف معصوم این نیست که به امری اقدام کند که آن امر در ذهن و فکر هیچ‌کس جا نمی‌افتد. چرا که چنین اقدامی بی‌نتیجه و عقیم می‌ماند. بلکه باید زمینه‌ای پیش بیاورند که مردم تدریجا بفهمند که طرف معاهده و قرارداد، گذشته از این‌که تقوا ندارد، انسان هم نیست، برای خودش هم ارزش قائل نیست. آن معاهده و قرارداد برای این بود. "

قیام امام حسین (علیه‌السلام) و عقلانیت

آیا قیام امام حسین (علیه‌السلام) منافات با عقلانیت داشت؟ این سؤال ممکن است از این جهت مطرح شود که چرا علی‌رغم اینکه وجود اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نزد خدای متعال بسیار ارزشمند و گران‌بهاست چنان‌که در روایتی خداوند به پنج تن آل عبا (علیهم‌السلام) می‌فرماید: "من آسمان بناشده و زمین گسترده و ماه و خورشید و ... را خلق نکرده‌ام مگر برای شما و محبت شما"[4] امام حسین (علیه‌السلام) برای هدایت انسان‌ها حاضر به گذشتن از جان خود و یارانش شد؟ پاسخ حاج آقا مرتضی به این سؤال این است:

"امام حسین (علیه‌السلام) با تمام شخصیت الهی، فدای آن هدف بزرگ‌تر، یعنی زنده کردن دین خدا و ارزش‌های الهی شد. ارزش این هدف از جان امام حسین (علیه‌السلام) بالاتر است."

پس از نیل به عقل و چشیدن لذت و طعم آن، دیگر شخص حاضر نیست چیزی را به عنوان جایگزین آن بپذیرد. حتی اگر این جایگزین، رهایی از جهنم و یا بهره‌مندی از نعمات بهشتی باشد. ایشان می‌فرمایند:

" پاداش‌هایی که برای عمل به مستحبات ذکر شده برای کسانی است که شیرینی و لذت لقا و ذکر را نچشیده‌اند." همان‌طور که حضرت صادق (علیه‌السلام) فرموده‌اند: "قومی خدا را از روی ترس و قومی از روی طمع پرستش می‌کنند ولی قومی دیگر او را از روی محبت می‌پرستند، این‌ها آزادگانند." [5]

پانوشت

[1]- "أوصيكم بتقوى الله و إدامة التفكر فإن التفكر أبو كل خير و أمه‏" (مجموعةورام، ج1، ص 52)

[2]- (شرح‏نهج‏البلاغة، إبن أبی الحدید، ج20، ص 42)

[3]- "هَلَكَ مَنْ لَيْسَ لَهُ حَكِيمٌ يُرْشِدُهُ" (بحارالأنوار، ج75، ص 159)

[4]- حدیث کساء

[5]- "إِنَّ الْعُبَّادَ ثَلَاثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ الْعِبَادَة" (الكافي، ج 2، ص 84)

*جملات نقل شده از معظم له؛ برگرفته از کتاب "توسل در دنیا بذر شفاعت در آخرت" می باشد.

نظر شما چیست؟

امیر المومنین شرط سوم آن جلسه ی شورا را نپذیرفت.

چرا؟ ...چون می خواهد نقش هدایت گری داشته باشد نه نقش حکومت و سلطنت! خدا برای این خلقش کرده: "جعناهم ائمه یهدون بامرنا" نه یحکم بامرنا!

می گویند اینها حق است اما فعلا مصلحت اقتضاء می کند کمی راست بگوییم کمی دروغ!  

آیا این مصلحت را امیر المومنین نمی فهمید؟ آیا امام حسین نمی فهمید که شب عاشوراء سفت و محکم به یارانش گفت بروید و همه رفتند؟

به خلاف گویی معتاد شده ایم!

خودمان سوراخ فهممان را کور کرده ایم!

هر کس حرف راست بزند می گویید برو بابا تو کاسب نمی شوی!

برنامه سیدالشهدا طوری نبوده که حضرت بتواند با توضیح المسائل آنرا حل کند

در اذهان عمومی اینطور نقش بسته که " به سادگی میتوان متشرع شد و با ترک محرمات و انجام واجبات میتوان دین دار شد "


برنامه سیدالشهدا طوری نبوده که حضرت بتواند با توضیح المسائل آنرا حل کند.


 اگر دین فهم نشدیم، کارمان به جایی میرسد که، فکر می کنیم دین داریم در حالیکه بی دینیم.


انبیاء و اولیاء خدا، که پرچمدار هدایتند، به دنبال سرشماری و آمار گیری دین داران ظاهری و شناسنامه ای نیستند.


همه انبیاء اولیاء آمده اند که فهم انسانها را بالا ببرند.


نود درصد كساني كه هيئتي هستند وخود را شيعة دو آتشه مي‌نامند به اين معتقدند كه تفقّه در دين (دين‌فهمي) لازم نيست و اين را عمل آن‌ها نشان مي‌دهد.


اگر دينتان را صحيح نشناسيد در برابر دشمنانتان شرمنده و شكست خورده مي‌شويد.


چون حكمت کارهای  پيامبر و ائمّه اطهار (عليهم السلام) را به مردم نمي‌گويند، این مشکلات درجامعة امروزي  به وجود آمده.


دينداري خيلي ظريف است. دينداري فقط نماز شب خواندن نيست.


ما فكر مي‌كنيم ده هزار تا دین شناس داريم، در حاليكه حا اکثر ده تا دین شناس بيشتر نداريم.


به کسی گفتند: به کجا می روی؟، گفت: به مجلس فلان آقا می روم، گفتند نماز خواندی؟، گفت: نه، گفتند: خوب، نماز بخوان، بعد برو! گفت: "نماز اول وقت مستحب است اما تفقه در دین و دین شناسی واجب  است


 

 

 

به مردم نمی گویند...

چهارپایان برای غذایشان آنقدر فکر نمی کنند، اما انسانها شبانه روز به فکر نان هستند.


انبیاء و اولیاء خدا، که پرچمدار هدایتند، به دنبال سرشماری و آمار گیری دین داران ظاهری و شناسنامه ای نیستند.


انبیاء نیامده اند که من و شما را بفرستند به بهشت بلکه آمده اند تا انسان بسازند، انسان خودش میرود بهشت، انسان جایی غیر از بهشت ندارد.


حقیقت تقوی، اعمال فیزیکی و بیرونی نیست، بلکه امام صادق به سینهء شان اشاره کردند و فرمودند: «تقوی اینجاست، تقوا اینجاست»


 حقیقت قرآن، بین دوجلد قرار نگرفته، بلکه در قلوب ائمه معصومین است.


 گمان نکنید چون امیر المونین شجاع بود و نسبت به دنیا بی رغبت بود و ... خدا او را شایسته جانشینی پیامبر کرد. بلکه اصل ولایت (نزدیکی به خدا) است و اینها آثار و صفات آن است.


 بروید دنبال چیز فهمیدن ، نیایید دنبال تعبد کورکورانه از صحبت های مرتضی. من گوسفند نمی خواهم آدم می خواهم. انسانم آرزوست!


همه انبیاء اولیاء آمده اند که فهم انسانها را بالا ببرند.


 ارتیاط با اهل بیت و آثارشان هر چقدر بیشتر شود، شعور و آگاهی انسان بیشتر می شود.


من شما را دعوت به تقليد از وجدان آگاهتان مي‌كنم كه از پيش، آنرا تزكيه كرده‌ايد.


آن چه ما كم داريم، احساسات نيست بلكه شعور علمي ومنطقي است.


چون حكمت کارهای  پيامبر و ائمّه اطهار (عليهم السلام) را به مردم نمي‌گويند، این مشکلات درجامعة امروزي  به وجود آمده.


چه كسي به ما گفته است كه عقل را كنار بگذاريم و از احساسات پيروي كنيم؟


آيا تاكنون فكر كرده‌ايد كه اگر با مغزي برخورد كرديد كه مثل روغن نباتي جامد شده، آنرا چگونه مي‌توان روان و جاري كرد؟


دينداري خيلي ظريف است. دينداري فقط نماز شب خواندن نيست.


خدا به ملائکه (در جواب به اعتراضشان) گفت: من مرید نمی خواهم درست کنم آدم می خواهم درست کنم.


در سیستم آموزشی آمریکا میگویند:" بگذار تجربه کند تا بفهمد" ما باید تجربیات دیگران را منتقل کنیم تا مردم با شعور شوند.


نگویید چون مردم تحمل ندارند، نباید حقایق را به آنها گفت. خدا مردم را آدم خلق کرده شما با آنها راه بیا تا رشد کنند.


اولین شرط در ایجاد تقوا تفکر و تعقل است. تقوا چیزی تعبدی نیست.


به عقلت مراجعه کن

یک شخصی توبه کرده بود نزد من آمد همسرش توده ای بود من به او گفتم ایمانت را مخفی کن.

 به او نگفتم که فلان طور عمل کن و برو و همسرت را هم تبلیغ کن.

زیرا این تبلیغ نیست تبلیغ یعنی رساندن گاهی اوقات تبلیغ ها و نهی از منکر ها اثر منفی و معکوس دارد.

آدم باید به عقلش مراجعه کند ببیند به چه صورت می تواند عمل کند که خواسته خدا برورده شود. به این راحتی ها نیست.

از این خوب ها

شخصی گفت من وجوهاتم را تقسیم می کنم و به ده تا مرجع می دهم. تا اینکه چهره من نزد آن ده مرجع به عنوان وجوهات دهنده آشنا باشد.

 این شخص از اول در وجود قیامت شک دارد. از این خوب ها که نماز شبشان هم ترک نمی شود خیلی داریم!

27\08\89

شعوری که کم بود...

جامعه ي اميرالمؤمنين فاقد شعور مذهبي و الهي بود. نماز جماعت  میخواندند، جنگ مي رفتند، جان

مي دادند، اما شعور مذهبي نداشتند.

با وجود اين كه مربيِ آنها در آن چهار سال و هفت- هشت ماه اميرالمؤمنين بود.  

آيا اين دنيا كسي را كه مثل اميرالمؤمنين صلوا ت الله عليه مربي و انسان ساز باشد، ديده است؟

اما اين بزرگوار هر چه تلاش مي كرد، باشعور كم درست مي شد.

 بر حسب روایات همه اهل بیت  مقتول يا مسموم هستند، آن ها از بين نرفتند مگر به خاطر کم شعوري مسلمانها.

27\08\89

خوب؛ ولی بی شعور!...

عدم وجود شعور مذهبي موجب ميگردد كه مردم مرتكب خلافهاي آشكاري شوند، در حالي كه به گمان خود عمل خير و مثبتي انجام  ميدهند.

به عنوان نمونه، به نقل از يكي از طلاب اعزام شده براي تبليغ به يكي از شهرهاي جنوب در حدود چهل سال قبل، در بيست و يكم ماه مبارك رمضان، عده اي نذر كرده بودند كه به مردم روز ه دار نهار بدهند!

 اكثريت مردم، خوب، يعني خو ش ذات هستند، اما شعور مذهبي ندارند.

به قول مرحوم حاج شیخ محمدحسين اصفهاني، مردم با شعار تكبير يعني گفتن الله اكبر صاحب اين تكبير را كشتند.

اینها كساني بودند كه با يقين به اینكه حق با اينها است عمل كردند، جان هم دادند، در حالي كه مسيرشان مسير باطل و مسير ضد حق بود.

اين مشكل هم آ نقدر كم حجم نيست كه بتوان آ نرا به سادگي حل كرد. خيلي حجيم و بزرگ است.

 

20/10/86

توکل عاقلانه

راجع به شخصیت اول عالم (پبغمبر اکرم) نوشته اند که:

ایشان گاهی با بعض از کسانی که صاحب شتر خوب بودند مسابقه می دادند و ایشان برنده می شد.

یک نفر به ایشان عرض کرد شما سوار هر مرکبی شوید برنده می شوید.

حضرت یک درس کلی عقلانی داد و فرمود:

اینطور نیست؛ بلکه مرکبی که من انتخاب کردم و خریدم بهترین مرکب است. و اینکه انسانی متدین به دین است نباید به این معنا باشد که بعد طبیعی را نادیده بگیرد و فراموش کند و از مؤثریت بعد طبیعی که به إذن الله است صرفنظر کند.

 البته هر وقت خدا بخواهد یک اثر تکوینی را از مخلوق طبیعی خودش بگیرد، می تواند بگیرد:

از قضا سرکنگبین صفرا فزود           روغن بادام خشکی می نمود

خدا "مرید" نمی خواهد

بروید دنبال چیز فهمیدن ، نیایید دنبال تعبد کورکورانه از صحبت های مرتضی. من گوسفند نمی خواهم آدم می خواهم. انسانم آرزوست!


 خدا به ملائکه (در جواب به اعتراضشان) گفت: من مرید نمی خواهم درست کنم آدم می خواهم درست کنم.


 نگویید چون مردم تحمل ندارند، نباید حقایق را به آنها گفت. خدا مردم را آدم خلق کرده شما با آنها راه بیا تا رشد کنند.


اولین شرط در ایجاد تقوا تفکر و تعقل است. تقوا چیزی تعبدی نیست.


چهارپایان برای غذایشان آنقدر فکر نمی کنند، اما انسانها شبانه روز به فکر نان هستند.


انبیاء و اولیاء خدا، که پرچمدار هدایتند، به دنبال سرشماری و آمار گیری دین داران ظاهری و شناسنامه ای نیستند.


انبیاء نیامده اند که من و شما را بفرستند به بهشت بلکه آمده اند تا انسان بسازند، انسان خودش میرود بهشت، انسان جایی غیر از بهشت ندارد.


حقیقت تقوی، اعمال فیزیکی و بیرونی نیست، بلکه امام صادق به سینهء شان اشاره کردند و فرمودند: «تقوی اینجاست، تقوا اینجاست»


 حقیقت قرآن، بین دوجلد قرار نگرفته، بلکه در قلوب ائمه معصومین است.


 گمان نکنید چون امیر المونین شجاع بود و نسبت به دنیا بی رغبت بود و ... خدا او را شایسته جانشینی پیامبر کرد. بلکه اصل ولایت (نزدیکی به خدا) است و اینها آثار و صفات آن است.


 همه انبیاء اولیاء آمده اند که فهم انسانها را بالا ببرند.


 ارتیاط با اهل بیت و آثارشان هر چقدر بیشتر شود، شعور و آگاهی انسان بیشتر می شود.


من شما را دعوت به تقليد از وجدان آگاهتان مي‌كنم كه از پيش، آنرا تزكيه كرده‌ايد.


آن چه ما كم داريم، احساسات نيست بلكه شعور علمي ومنطقي است.


چون حكمت کارهای  پيامبر و ائمّه اطهار (عليهم السلام) را به مردم نمي‌گويند، این مشکلات درجامعة امروزي  به وجود آمده.


چه كسي به ما گفته است كه عقل را كنار بگذاريم و از احساسات پيروي كنيم؟


آيا تاكنون فكر كرده‌ايد كه اگر با مغزي برخورد كرديد كه مثل روغن نباتي جامد شده، آنرا چگونه مي‌توان روان و جاري كرد؟


دينداري خيلي ظريف است. دينداري فقط نماز شب خواندن نيست.


در سیستم آموزشی آمریکا میگویند:" بگذار تجربه کند تا بفهمد" ما باید تجربیات دیگران را منتقل کنیم تا مردم با شعور شوند.


امام زمان را می ظهورانند!

 

"... حتما این زمان ما آخرالزمان است، و از فتنه های آخرالزمان به خداوند پناه ببرید ... 

امروز آمده اند به من می گویند که: یک گروهی درست شده اند میگویند که:

 ما قدرت داریم،  کارهایی میکنیم که ظهور امام زمان (س) نزدیک بشود!

 گفتم: چه کار میکنید؟ گفت: ما بلدیم چه کار کنیم، دنیا را به هم میزنیم تا ایشان زودتر تشریف بیارند! ابتدا من فکر کردم شوخی میکند! گفت: نه آقا افرادی هستند که اینجور فکر میکنند! این طور عمل هم میکنند! گفت: میگویند خدا همه چیز رو خلق کرده تا ایشان [امام زمان] تشریف بیارند!

 گفتم: به صریح قرآن، خدا همه چیز را برای انسان ها، و انسان را هم برای هدایت خلق کرده، تمام شد! همه چیز را برای انسان خلق کرده و انسان را برای هدایت. یعنی انسان واقعی بشود، کمال پیدا کند، به خدای متعال نزدیک بشود، کثافات حیوانی را از خودش دور کند، اخلاق رذیله را از خودش دور کند، افکار رذیله را از خودش دور کند.

 در بعضی از آیات خداوند متعال میفرماید: ما در قیامت افکار اصولی اعتقادی نادرست شما را هم مورد مواخذه قرار میدهم. از شما می پرسیم چرا به این اصل، چرا به این حرف معتقد شدی؟ باید دلیش را بگویی! حیف است که ما خودمان را هلاک کنیم، و قیامتمان و سعادتمان را به باد فنا بدیم...

حاج آقا مرتضی تهرانی، شب قدر دوم، ۹ شهریور ۱۳۸۹

 

 

توضیح المسائل حلال مشکلات نیست!

در اذهان عمومی اینطور نقش بسته که " به سادگی میتوان متشرع شد و با ترک محرمات و انجام واجبات میتوان دین دار شد "


برنامه سیدالشهدا طوری نبوده که حضرت بتواند با توضیح المسائل آنرا حل کند.


 اگر دین فهم نشدیم، کارمان به جایی میرسد که، فکر می کنیم دین داریم در حالیکه بی دینیم.


انبیاء و اولیاء خدا، که پرچمدار هدایتند، به دنبال سرشماری و آمار گیری دین داران ظاهری و شناسنامه ای نیستند.


همه انبیاء اولیاء آمده اند که فهم انسانها را بالا ببرند.


نود درصد كساني كه هيئتي هستند وخود را شيعة دو آتشه مي‌نامند به اين معتقدند كه تفقّه در دين (دين‌فهمي) لازم نيست و اين را عمل آن‌ها نشان مي‌دهد.


اگر دينتان را صحيح نشناسيد در برابر دشمنانتان شرمنده و شكست خورده مي‌شويد.


چون حكمت کارهای  پيامبر و ائمّه اطهار (عليهم السلام) را به مردم نمي‌گويند، این مشکلات درجامعة امروزي  به وجود آمده.


دينداري خيلي ظريف است. دينداري فقط نماز شب خواندن نيست.


ما فكر مي‌كنيم ده هزار تا دین شناس داريم، در حاليكه حا اکثر ده تا دین شناس بيشتر نداريم.


به کسی گفتند: به کجا می روی؟، گفت: به مجلس فلان آقا می روم، گفتند نماز خواندی؟، گفت: نه، گفتند: خوب، نماز بخوان، بعد برو! گفت: "نماز اول وقت مستحب است اما تفقه در دین و دین شناسی واجب  است