سیر تاریخی یک عقیده

زمانی که از گوشه ی جلسه ی شب های جمعه صدای فشردن دکمه ی ضبط صوت می آمد. حاج آقا چشم هایش را می بست و می گفت من شنیدم که کسی در حال ضبط صدایم است.

ناگهان همه برمی گشتند. هر کس کنار دستی اش را کنترل می کرد. و کسی که این خبط بزرگ را مرتکب شده بود به سرعت شناسایی می شد. . از خجالت شاید تا مدت ها در آن حوالی آفتابی نمی شد.

در آن زمان هرچند دوربین فیلم برداری بیت شریف ایشان تمام سخنان حاج آقا را ضبط می کرد اما هیچ کسی دسترسی به آنها نداشت.

سالها گذشت، به صورت غیر رسمی رفته رفته قبح ضبط کردن صدای حاج آقا توسط متسمعین ریخت. هر چند که هیچ گاه کسی نشنید علنا اجازه ای در این باره صادر شده باشد. اما لا اقل چشمهای بینا مترصد شکار ضابطین نبودند و همین قدری حاشیه امنیت ایجاد می کرد.

باز هم سالها گذشت... نه کسی جزوه ای رسمی از سخنان حاج آقا در دست داشت. و نه از ناحیه ی بیت شریف فایلی در اختیار کسی قرار می گرفت.

اما چندی بعد از گوشه و کنار شنیده می شد که این امکان وجود دارد که ابرخی از فایلهای جلسات شبهای جمعه را از حاج آقا عبد العلی دریافت کرد. هرچند که این امکان هم هیچ گاه علنا ابراز نشد. و فقط سینه به سینه می گشت. . برخی که توانسته بودند با لطایف الحیل دسترسی به برخی فایلهای قدیمی یا جدید حاج آقا پیدا کنند آنها را به صورت زیر زمینی و مخفیانه در اختیار دیگران قرار می دادند.

در این میانه ناگهان جزوه ای به نام مرتضی تهرانی به صورت محدود و خصوصی منتشر شد که نصایحی به زوجین بود پیرامون ازدواج و...

این اتفاق بسیار تامل برانگیز بود. حاج آقا مرتضی تهرانی حاضر شده بود رسما جزوه ای چاپ شود که اسم ایشان برویش درج شده باشد! هر چند در آن زمان حاج آقا اصرار داشت که نامش روی جزوه چاپ نشود و آن چند صفحه را به نام "جمعی از طلاب" یا چیزی شبیه به آن منتشر کنند.

چندی بعد صفحه ای با گرافیک بسیار ضعیف و امکانات بسیار محدود بروی اینترنت ایجاد شد که هر هفته فایل سخنرانی حاج آقا را برای دانلود بروی آن قرار می دادند. در ابتدا آدرس این صفحه هم بر ملا نمی شد و تنها عده ای خاص از این واقعه آگاه بودند. اما کم کم وجود این امکان علنی شد.

باز هم مدتهای مدیدی گذشت و آن صفحه ی نصفه و نیمه جای خودش را به یک سایت کامل داد. که طراحی مناسبی داشت و امکانات خوبی برویش پیش بینی شده بود.

اما در این پایگاه اینترنتی دیگر نه نامی از جمعی از طلاب بود و نه مرتضی تهرانی به تنهایی ذکر شده بود بلکه بر پیشانی آن صفحه ی مجازی حک شده: آیه الله العظمی مرتضی تهرانی مدظله العالی!

عنوانی که عرف جامعه ی ما مراجع عظام را با آن خطاب می کنند و حاج آقا مرتضی همیشه از این واژگان برای خطاب به خودش به شدت پرهیز داشت. چه که طبق زیارات ماثور و موثق تنها به حضرت امیر المومنین آیه الله العظمی خطاب شده و در میان فحول و بزرگان حوزه ی شیعی لقب آیه الله تنها به مرحوم علامه حلی اطلاق می شد.

اما گویا رفته رفته یار پرده نشین شاهد بازاری می شود. تا امروز یکی دو کتاب دیگر با حجمی جالب توجه از حاج آقا چاپ شده که بروی آن لقب آیه الله العظمی درج شده.

از آن روز ها که صدای فشردن دکمه ی ضبط صوت ذنب لا یغفر بود شاید بیش از ده سال می گذرد که حاج آقا به مثابه ی سایر هم کسوتانش رسما با خبر گزاری ها هم مصاحبه می کند.

روز سه شنبه بیست و سه ی خرداد نود و یک بروی پایگاه بین الملی همکاری های شیعه متن مصاحبه حاج آقا درج شد.

برای مطالعه سخنان حاج آقا می توانید به لینک زیر مراجعه کنید:

*شفقنا

نظر شما چیست؟

امیر المومنین شرط سوم آن جلسه ی شورا را نپذیرفت.

چرا؟ ...چون می خواهد نقش هدایت گری داشته باشد نه نقش حکومت و سلطنت! خدا برای این خلقش کرده: "جعناهم ائمه یهدون بامرنا" نه یحکم بامرنا!

می گویند اینها حق است اما فعلا مصلحت اقتضاء می کند کمی راست بگوییم کمی دروغ!  

آیا این مصلحت را امیر المومنین نمی فهمید؟ آیا امام حسین نمی فهمید که شب عاشوراء سفت و محکم به یارانش گفت بروید و همه رفتند؟

به خلاف گویی معتاد شده ایم!

خودمان سوراخ فهممان را کور کرده ایم!

هر کس حرف راست بزند می گویید برو بابا تو کاسب نمی شوی!

یک خاطره

کسی از مرحوم پدرم - میرزا عبد العلی – کنار حوض مسجد جمعه مسئله ای پرسید. [پدرم] کمی فکر کرد و گفت مثل شیر نمی دانم.

یعنی در قبال توحید و عقل چیز زنده ای وجود ندارد که بگوید من هم هستم بنا بر این طوری بگو که بینی من (یعنی این نفس) به خاک مالیده شود.

از سخنرانی های سال 73

پرستار

برای روح خودتان فضای آرام و غیر مشغول ایجاد کنید. آنوقت است که گوش و چشم دلتان آنچه را که لازم است می بیند.

از مجموعه سخنرانی های سال 72

به گیرنده های خود دست بزنید!

یکی از بزرگان می گوید: ولله انسان به جایی نمی رسد مگر اینکه خود را اول از تعلقات و اسارت ها و وابستگی ها آزاد کند تا قدرت دریافت حقایق را پیدا کند.

از مجموعه سخنرانی های سال 72

اخلاق جان و فقه تن

یکی از کارهای آدم ها در این دنیا باید کنترل دل باشد. نه اینکه نماز صبح و روزه اش ترک نشود...خطاب کند به دل بگوید کجا میروی؟ کجا رفتی؟ تا کی میروی؟ و کی می خواهی برگردی؟ تو که مرا کشتی و بردی پس من چکنم؟

سال ۱۳۷۲

صفای باطن

از مرحوم علامه طباطبایی، سوال کردم که: چه کنیم  که اهل نورانیت و معنویت شویم؟ یکی از دستوراتی که ایشان دادند این بود که: سعی کنید چهل روز کلام غیر اهلی از دهان شما خارج نشود و آنچه ضرورت دارد بگویید و از کلام های زیادی خود داری کنید.

اگر چنانچه بعد از چهل روز به نورانیت نرسیدید و در خودتان احساس صفای باطنی نرسیدید مرا لعن کنید.


و دستور العمل خود حاج آقا مرتضی برای ایجاد نورانیت و صفای باطن اینست که: هر بار که نام ائمه معصومین را شنیدید بر آنها صلوات بفرستید.


20/10/86

تمرکز

انسان اگر مسیر صحیح را کنار نگذارد و تمرکز و قدرت روحی خود را به ده جا و صد جا تقسیم نکند، آن قدرت به إذن الله کارها می کند.

 کسی که یک ذره از آن قدرت ها را که خدا در نهادش قرار داده جاهای دیگر خرج نکند می گوییم اهل کرامت است.

 خدا می فرماید «أطعني حتّی أجعلک مَثَلي» (مرا اطاعت کن تا تو را مثل خودم قرار دهم)