سخنانی از آیه الله حاج شیخ مرتضی تهرانی پیرامون معرفت در زیارت امام رضا علیه السلام
در جلسه ی نخست در توضیح مفهوم زیارت می فرمایند: زیارت کننده خود را در محضر آن کسی که مورد زیارت است، حاضر ببیند . (حضور الزائر عند المزور) (ص4)
سپس می فرمایند: وقتی انسان به محضر بزرگواری مشرف می شود اگر سطح شعورش بالا باشد، متناسب با سطح عظمت او، درخواست می کند. و حداقل خواسته اینست که انسان از آن بزرگواران بخواهد شیرینی محبتشان را به ذائقه ی دلش بچشانند، تا غیر آنها را بر آنها ترجیح ندهد. (ص6)
و در ادامه ی این موضوع در جلسه ی دوم می فرمایند: مرحوم پدرم [میزرا عبدالعلی تهرانی] حاضر نبودند برای رفع مشکل دنیایی خود دعا کنند و از حق تعالی غیر او را بخواهند (ص16)
ایشان در توضیح این مطلب می فرمایند: فرق بین مرتاض های هندی و اولیای خدا این است که مرتاض ها برای رسیدن به این هنر ها [کرامات] زحمت کشیده اند و به این هنر ها هم رسیده اند. اما اولیای خدا برای طلب رضای غیر خدا، یا برای رسیدن به این قدرت ها تلاش نکرده اند... [اولیای خدا] برای رسیدن به کرامات تقوا پیشه نکردند بلکه تقوا پیشه کردند تا از غیر خدا جدا شوند...(ص20)
حاج آقا مرتضی در جلسه ی سوم توضیحی درباره ی آثار و برکات محبت به اهل بیت می دهند: در تاریخ نوشته اند که بعضی از سلاطین نسبت به بعضی از ائمه ادای احترام می کردند. در این موارد باید گفت که این نوع افراد قلبا [به ائمه] اعتقاد داشته اند اما گاهی حب به نفس یا حب یه ریاست موجب غفلت آنها شده است. و مرتکب خطا می شدند. لازم است انسان در داوری و قضاوت نسبت به افراد خیلی احتیاط کند. و راه افراط و تفریط را پیش نگیرد. (ص26)
سپس می فرمایند: اگر انسان متوجه اختلاف مراتب ایمان و شعور و معرفت مردم شود، از هیچ کسی بیش از ظرفیت و سطح معنوی او توقعی نخواهد داشت. این توجه به انسان آرامش می دهد. (ص30)
ایشان در جلسه ی چهارم در موضوع طلب حاجت از خدا به طور مبسوط توضیح میدهند و در نهایت با نقل خاطره ای سخنان را جمع بندی می کنند: مرحوم آقا رضای دربندی به من فرمود که هر وقت چیزی از خدا خواستی، به خدا اصرار نکن. بگو خدایا من خیال می کنم چنین نیازی دارم، تو خدایی، تو عالمی، تو حکیمی، اگر چنان چه مصلحت می بینی به من عنایت کن. (ص45)
حاج آقا مرتضی تهرانی در جلسه ی پنجم (آخر) در سال 83 توصیه می کنند: شیعیان، به خصوص جوانان نیاز دارند که در مورد ریشه های تشیع در چهار بعد: قرآن، حدیث، تاریخ، و فطرت؛ تلاش فکری کنند تا از مذهب خود بی اطلاع نباشند. (ص51)
سپس در انتها می فرمایند: انبیاء سلام الله علیهم در بین مردم بودند و با مردم زندگی می کردند. مردم به دلیل اینکه از آنها رافت، فضیلت و انسانیت دیدند، تسلیم و پیرو آنها شدند.(ص55)
انتهای پیام
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۷/۰۳ ساعت توسط سلمان انصاری
|