... کم داریم!
*اگر انسان بخواهد، روحش به اولیاء خدا نزدیک شود، باید پیش از اینکه نسبت به مستحبات مداومت و اصرار داشته باشد، باطن خود را از رذایل اخلاقی پاکیزه کند.
*از بندگان خدا کسانی هستند که خدا آنقدر به آنها ادراک های عقلانی عطا کرده، که "اصلا به گوینده نگاه نمیکنند و صرفا به اصل سخن توجه میکنند".
اینها بقدری کم هستنند که خدا بوسیله پیامبرش، مدال افتخار به سینه این اشخاص زده است: "فبشر عباد الذین یستمعون القول فییتبعون احسنه" (مژده بده به آن بندگان من که سخنان را می شنوند و از بهترین آنها پیروی می کنند).
نمیدانیم این جور اشخاص چند نفرند؟ دو تا؟ پنج تا؟ این ها اگر در صدر اسلام بودند، از پیامبر معجزه نمی خواستند!
*در قشر روحانی انسان پخته، متفکر، با تجربه و دوبعدی، که فرزندان ما را از توحید دور نکند و از دین بیزار نکند، کم داریم.
*شیوه اهل بیت در هدایت گری، بیان واقعیت ها بود.85/11/12
بعضی افراد بودند که وقتی به کربلا رفتند و امام حسین را دیدند و فرمایشات آن حضرت را شنیدند، [به ایشان پیوستند].
فرمایشات آن حضرت، منطقی بود و احساس برانگیز نبود، یعنی مردم را دوپینگ نمی کردند.
در شب عاشورا حضرت اظهار ضعف نمی کردند. و [حتی] طلب نصرت و یاری [هم] نمی کردند.صرفاً خبر می دادند مثل روزنامه.
آن حضرت در شب عاشورا آنقدر عادی صحبت کردند؛ مبادا کسی دلش به حال حضرت بسوزد. یعنی از کانال احساسات با مردم تماس نگرفتند، بلکه از کانال منطق تماس گرفتند.
رسیدن به مراتب بالای ایمان و باور، حتماً باید مستند به تعقل و تفکر باشد. و چیزی نیست که احساسات طبیعی و عواطف در آن دخالت داشته باشد بلکه در مراتب ابتدایی احساسات تأثیر دارد.
85/11/26
هیچ خلافی پیش نمیآید مگر آنکه یک لحظه قبل از آن، انسان انسانیتش را فراموش میکند.
ما الآن در وضعیت سختی هستیم. از این گرداب راه نجاتی نیست، مگر اینکه شعور پیدا کنیم . 85/11/19
	  " نَقــــل    و    نَقــــد"