چی فکر می کردیم ...چی شد؟
اوایل انقلاب، یکی
از بازاریان تهران پیش من آمد و گفت مالیات من باید مثلا 2000
تومان می شد اما ماموران اداره مالیات، کمتر برآورد کرده اند و مثلا 500
تومان خواسته اند. چه باید بکنم؟ به آن بازاری گفتم: بالاخره حکومت، جمهوری "اسلامی"
است و این مالیات برای اداره خود جامعه و بیت المال است؛ شما برو و بگو و
مالیات واقعی ات را بده.
همان بازاری سال بعد آمد و گفت: حاج آقا! مالیاتم باید 2500 تومان باشد اما برایم 8000 تومان بریده اند. حالا چه کنم؟ اینجا بود که من تازه فهمیدم که چی فکر می کردیم و چی شد و آن بازاری هم واقعا مردانگی کرد که چهار تا فحش به ما نداد!
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۰۷/۲۲ ساعت توسط سلمان انصاری
|
" نَقــــل و نَقــــد"