محتوای این مقاله الزاما مورد تائیید این وبلاگ نمی باشد و تنها به منظور انعکاس نظرات مخاطبان و رعایت امانت آن را منتشر نمودیم:

نگاهی بی طرفانه به یک مصاحبه

این پرسش و پاسخ که اخیرا در پی انتشار مخالفت حاج آقا مرتضی با شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه منتشر شده اگر چه مربوط به بیش از چهار سال پیش می باشد اما حاوی نکاتی است که ذکر آن خالی از فایده نیست.

قبل از هر چیز نگارنده سعی بر آن می نماید که هر گونه جانب داری از هر شخصی را نا دیده بگیرد و با ذهنی آزاد به این مصاحبه بنگرد:

الف) آنچه که از خلال این گفتگو به وضوح مشخص است اینست که:

 حضرت آیه الله تهرانی امور اجتماعی سیاسی را از امور فردی و شخصی تفکیک می نماید و بر خود لازم می داند که صرفا در امور اجتماعی مثل راهپیمایی و شرکت در انتخابات مبادرت بورزد و این با ولایت مطلقه فقیه که بر جان و مال همه (حتی سایر مجتهدین) اولی به تصرف است همخوانی ندارد.

 همچنین در جای دیگر این مصاحبه فرمودند که: من آن تعبدی را که بعضی ها دارند ندارم و ایشان نمی تواند بیاید به من بگوید شما در خانه ات این کار را بکن و آن کار را نکن. و چندین بار تاکید می کند من مجتهد هستم و ایشان هم مجتهداند. که این مطلب هم موید این است که ایشان یا بطور کلی اصل ولایت مطلقه فقیه را باطل می دانند یا اینکه در مصداقش که حضرت آیه الله العظمی خامنه ای باشد تردید دارند. که البته  آن قسمت از فرمایشات که فرمودند نمره آقای خامنه ای بیست نیست شاهدی بر احتمال دوم است.

 ب) نحوه پاسخگویی حاج آقا تهرانی به این سوال بسیار عجیب و تامل بر انگیز است:

1- در ابتدای مصاحبه می فرمایند اگر سوال مهمی بود به آینده موکول می کنیم، اما مشاهده می شود که جواب سوال را می دهند و حواله به آینده نمی دهند. و این نحوه عملکرد این شبهه را به ذهن می آورد که ایشان اظهار نظر در باره مقام معظم رهبری را مسئله ی مهمی نمی دانند.

2- ایشان به جای اینکه سوال را به طور شفاف پاسخ دهند و توضیح دهند که آیا با آیه الله خامنه ای اختلافی دارند یا خیر سوال کننده را ارجاع می دهند به بیت شریف رهبری و رئیس دفتر ایشان.

 جالب آنکه بعد از آن می گویند از رئیس دفترشان بپرسید می گویند: "چرا سر بی صاحب می تراشید"!

( و اینکه درباره رابطه رهبری با ایشان از شخص ثالث سوال شود از نظر ایشان سر بی صاحب تراشیدن نیست.)

عجیب است در حالی که خود ایشان حی و حاضر هستند و مورد سوال واقع می شوند از جواب طفره می روند و می گویند از دیگران بپرسید. نگارنده در این نحوه موضع گیری نوعی حالت واکنشی و جدلی احساس می کند که شاید متاثر از محافظه کاری و احتیاط باشد.

و عجیب تر از همه اینست که با این همه ابهامات آن کسی را که ایشان را غیر ولایی می داند بی شعور خطاب می کند.

3- مطلب بعدی در باره مصاحبه کننده است که مشخص نیست آیا قصد او از سوالش حلالیت طلبیدن است؟

 (کما اینکه ابتدای گفتگو می گوید شخصی غیبت نموده تقاضا دارم حلال بفرمایید)

یا اینکه قصدش اینست که تعریف و تفاوت غیبت و تهمت را بداند که حتی یک بار صریحا می پرسد حالا این غیبت است یا تهمت؟ مشخص نیست برای او چه فرقی می کند که تهمت باشد یا غیبت.

(و باز هم جالب آنست که حاج آقا مرتضی می گوید نه غیبت است و نه تهمت بلکه بی شعوری است! در اینجا نگارنده لازم می داند قدری این مطلب را باز نماید شاید از خلال آن مطالبی روشن شود:

اگر به کسی نسبت بدی داده شود و آن خصلت بد در او باشد غیبت است و اگر این نسبت بد کذب باشد و در آن شخص آن بدی نباشد تهمت خواهد بود.

 بنا بر این شق سومی باقی نمی ماند و توجیهی برای این که حاج آقا مر تضی فرمودند نه غیبت است و نه تهمت به نظر نمی رسد  الا اینکه آن نسبت یعنی غیر ولایی بودن و داشتن اختلافاتی با رهبری را یک خصلت بد نمی شمارد. اما اینکه چرا آن شخص را متهم به بی شعوری می کند خود جای تامل دارد...)

ج) ایشان در مقام تمجید از شخصیت مقام معظم رهبری به چهار نکته اشاره کردند: اولا: فرمودند خیلی ها از ایشان کمترند؛ ثانیا: به قدر ده عالم و انسان موفق کار می کند؛ ثالثا: اگر کمک خدا و امام زمان نبود ایشان نمی توانست این اندازه کار کند؛ رابعا: ایشان از زمانی که ریش نداشته به منزل حاج آقا مرتضی رفت و آمد داشته و حاج آقا مرتضی به وجود ایشان علاقه مند بوده.

در این قسمت می خواهیم با دقت نظر در این موارد ببینیم آیا حاج آقا مر تضی تهرانی در مقام تعریف از مقام معظم رهبری به چه خصلت و ویژگی ایشان تکیه دارند و ایشان چه جایگاهی در نظر حاج آقا دارند.

آنچه که دو مرتبه تکرار کردند مسئله ی پر کاری حضرت آقا بود. صد البته که خستگی ناپذیری و پر کاری و استقامت مقام معظم رهبری غیر قابل انکار است و شرحش از حوصله ی این نوشته بیرون است. اما آیا مهمترین خصلت حضرت آقا فقط همین بوده؟ و چرا اشاره ای به بصیرت و درایت و فهم عمیق و روشن بینی ایشان ننموده اند؟

مطلب بعد اینکه اشاره کردند که اگر کمک خدا و امام زمان نبود ایشان نمی توانست این همه کار کند. البته اشاره به اینکه حضرت آقا مورد یاری امام زمان است اگرچه حرف مسلمی است و کمتر کسی منکر آنست ولی ما می دانیم از نظر توحیدی و امام شناسی لطف عام امام زمان، همه جا هست و در همه حال و به همه کس امداد می رساند. آنچه که جای خالی اش احساس می شود اشاره به تائیید و امداد خاص امام زمان است.

و دست آخر اینکه حاج آقا مرتضی تهرانی نسبت به جوهره و وجود مقام معظم رهبری اظهار علاقه می کند اما چرا ایشان مسئله دوران گذشته را مطرح می کند؟

آیا سزا نبود حاج آقا مرتضی صریح و بی پرده سخن بگوییند تا جایی برای تاویل و تحویل نماند؟

سید محمد رضا صادقی نژاد  mohamadreza.sadeghinejad@yahoo.com