تاریخچه ی خانوادگی آیه الله حاج شیخ مرتضی تهرانی- قسمت دوم
کیهان فرهنگی: در چه سالی و کجا به دنیا آمدید؟
مهدی کلهر: من متولد سال 1328 هستم، محل تولدم تهران، بازارچه نایب السلطنه است.
خانواده ما تا حدود سه سالگی من در تهران بودند، بعد به مشهد رفتیم و چهار سال آنجا ماندیم.
کیهان فرهنگی: فعالیت پدرتان در مشهد در چه زمینهای بود؟
مهدی کلهر: پدرم در مشهد در شبستان مسجد بالا سر نماز جماعت میخواند و بعد از آمدن او به تهران، دیگر کسی در آن رواق نماز جماعت نخواند.
کیهان فرهنگی: از دوران کودکیتان در مشهد خاطرهای را به یاد دارید؟
مهدی کلهر: بله،یادم هست که با پدرم میرفتیم شبستان بالاسر و روی سنگ مرمرهای آنجا مینشستم تا نماز پدرم تمام شود و به خانه برگردیم. البته بیشتر نماز ظهر و عصر بود.
زیباترین تصاویر زندگیم تا هفت سالگی در مشهد، دیدن حرم امام رضا(ع)و مسجد گوهرشاد بود که هنوز در ذهنم مانده است.
کیهان فرهنگی: دوره دبستان را هم در مشهد بودید؟
مهدی کلهر: خیر،تا هفت سالگیام در مشهد بودیم، بعد مجددا به تهران آمدیم، در همان محله قبلی. هنوز هم کوچهای که در آنجا مینشستیم در بازارچه نایب السلطنه، به نام پدرم آیت الله تهرانی است.
من کلاس اول تا سوم دبستان را در تهران و در یکی از مدارس«جامعه تعلیمات اسلامی»به نام دبستان محمدیه گذراندم.
کیهان فرهنگی: همان مدارسی که مرحوم حاج شیخ عباسعلی اسلامی در سراسر کشور تأسیس کرده بود؟
مهدی کلهر: بله.
کیهان فرهنگی: سلسله مقالاتی هم درباره تاریخچه این مدارس و زندگی مرحوم حاج شیخ عباسعلی اسلامی در فصلنامه یاد نوشته بودید.
مهدی کلهر: بله،مدرسه ما پشت سرچشمه، بالای امامزاده یحیی قرار داشت. فکر میکنم ضلع شمالی محله کلیمیهای تهران. آن موقع کلیمیهای تهران در حاشیه خیابان سیروس مینشستند که حالا اسمش مصطفی خمینی است.
کیهان فرهنگی: سال چهارم به بعد، به مدرسه دیگری رفتید؟
مهدی کلهر: مدرسه ما یک خانه بزرگ اجارهای بود. بعد منتقل شد به شرق امامزاده یحیی انتهای کوچه خزانه. تا کلاس ششم آنجا بودیم. در سال ششم دبستان بودم که ماجرای اعتصاب معلمان و تظاهرات آنها پیش آمد و فکر میکنم در تظاهرات بهارستان دکتر خانعلی و شخصی به نام کلهر کشته شدند.
کیهان فرهنگی: دوره دبیرستان را هم در جامعه تعلیمات اسلامی بودید؟
مهدی کلهر: از کلاس هفتم به دبیرستان علوی رفتم. اولین سالی بود که این دبیرستان از سه راه امین حضور به چهار راه دروازه شمیران، خیابان فخرآباد آمده بود.
من دوره دبیرستان را آنجا بودم،آن زمان سه سال اول عمومی بود، بعد انتخاب رشته میکردند. دبیرستان علوی رشته ادبی نداشت، فقط ریاضی و طبیعی داشت. بیشتر بچهها هم قریب به 75 درصد در رشته ریاضی بودند.
کیهان فرهنگی: از حال و هوای آن سالها و مدیریت مدرسه علوی بفرمایید. آنجا با مدرسه محمدی چه تفاوتی داشت؟
مهدی کلهر: دبیرستان علوی خیلی متفاوت بود با آن دبستان، مدرسه محمدی در جنوب شهر بود. البته آن زمان وضعیت اقتصادی کشور خوب نبود.
من یادم هست عید که میشد برای بچههای بی بضاعت از طرف مدرسه یک دست کت و شلوار و یک جفت کفش نو میخریدند. این طور نبود مثل حالا که بچهها لباس تابستانی و زمستانی داشته باشند. اکثر مردم فقیر بودند. مردم خیر و نیکوکار، بچهها را به بازار میبردند و برایشان لباس میخریدند.
کیهان فرهنگی: در شهرستانها، لباسها معمولا از جنسی بود که به آن«گازرانی» میگفتند، کمی زبر و کم دوام بود.
مهدی کلهر: هر سالی یک جور بود، ولی جنس لباسها نسبت به لباس بچههایی که وضع نسبتا بهتری داشتند، بسیار کم دوام بود. معمولا همان آغاز ثلث دوم یا پایان فصل پاییز، پاره میشد و احتیاج به وصله داشت.
در مدرسه ما چیزی بین یک سوم تا سه چهارم بچهها جزو ندارها بودند.
فقر در آن سالها در ایران کاملا مشهود بود.
کیهان فرهنگی: گاهی در شهرستانها اضافی غذای ارتش را با ماشینهای نظامی میآوردند و در میادین شهر بین مردم تقسیم میکردند. از دبیرستان علوی میفرمودید.
مهدی کلهر: دبیرستان علوی دبیرستانی بود که با حمایت بازاریها و روحانیتی که معتقد بود باید علوم جدید خوانده شود،حمایت میشد. ما برای اولین بار سیستم شوفاژ را در آنجا دیدیم. قبل از آن پدیدهای به نام شوفاژ را نمیشناختیم.