نقدی بر نقد مراجع؟!
نگارنده محترم آن نوشته ی انتقادی، نکاتی را متذکر شد که بررسی و بحث پیرامون آنها خالی از فایده نیست. اول آنکه آیه الله تهرانی را به خاطر آنکه علنا مراجع را مورد انتقاد قرار میدهد و موجبات بد بینی مردم به مراجع را فراهم می آورد نکوهش کرد.
جا دارد بررسی کنیم به طور کلی آیا انتقاد از مراجع به طور علنی امری ناشایست است یا خیر؟ چه که آیه الله تهرانی نه فقط در بحث شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه که در بسیاری از موضوعات دیگر همانطور که نویسنده محترم اشاره کردند (مثل مورد علامه عسکری) هیچگاه از انتقاد نسبت به مراجع وعلمای بنام حتی امام خمینی به طور علنی و در مجالس عمومی خود داری نکردند. جا دارد در اینجا به چند نمونه دیگر اشاره کنم:
1-نسبت به فتوای امام خمینی درمورد شطرنج 2- مراجعی که قائل به طهارت اهل کتابند. 3- آیه الله ری شهری که جزوه ای مبنی بر عدم اعتبار حدیث کساء مرقوم فرمودند و همچنین آن حدیث را از مفاتیح های داخل حرم حضرت عبد العظیم حذف کردند. 4- مراجعی که تلقیح مصنوعی و خرید و فروش نطفه را حلال می دانند. 5- مرجعی که سودهای بانکی را مشروع میدانند. 6-مراجعی که با عامه مردم و قشر دانشجو ارتباط مستقیم و مستمر ندارند. 7- برخی نظرات شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی 8- بعضی از علماء که زیارت جامعه کبیره را نامعتبر میدانند. 9- بعضی از علماء که در زیارت عاشوراء تشکیک کرده اند. 10-نسبت به آقای مصباح هم فرمودند که نسبت به ایشان ارادتی ندارم.
ایشان انتقادات در محافل خصوصی تر و عمومی را تا آنجا پیش بردند که برخی بر آن شدند که معظم له هیچ یک از علماء حاضر را توصیه نمی کنند. البته در موارد زیادی فرمودند که آقای جوادی در معقول و منقول و تقوی در زمانه ما بی نظیر است و حتی از برخی جهات ایشان را از استادشان علامه طباطبایی بالاتر دانستند. و بعد از فوت امام هم به تقلید از آیه الله صافی توصیه کردند. و همانطور که می دانید با ایشان رابطه نزدیکی دارند.
آنچه که نویسنده آن مقاله بدان اشاره فرمودند این بود که مردم بر اثر این فرمایشات آیه الله تهرانی نسبت به مراجع بد بین می شوند. در صددیم تا بررسی کنیم آیا اگر علماء انتقادی از یکدیگر به ذهنشان رسید لازم است از بیم بد گمانی مردم آنها را مخفی کنند؟ یا آنکه شکستن تابوی نقد مراجع دارای مصالحی است که از مفاسدش برتر است؟
آیا اگر علماء یکدیگر را نقد نکنند، اشکالی وجود نخواهد داشت؟ و مردم به مراجع خوشبین خواهند بود؟ آیا همه مردم هر کاری که مراجع می کنند را صحیح می دانند و آنانرا معصوم می شمارند مگر آنکه امثال آیه الله تهرانی آنان را نقد کنند؟ آیا خود نقد نکردن و بی اشکال جلوه دادن علماء نقطه ضعف دیگری در پرونده ی آنها درج نخواهد کرد؟ آیا خودداری علماء از نقد یکدیگر سبب نمی شود کسانی که به طور کلی با بساط مرجعیت و روحانیت مخالفند از فرصت استفاده کنند و آنان را مدعی عصمت نشان دهند و نهاد روحانیت را به نهاد کلیسا تسبیه کنند؟ آیا پرهیز از نقد مراجع آنان را شکننده تر نمی کند؟ و آیا نقد آنها موجب رشد آنها و شکستن یخ ارتباط صمیمی مردم با مراجع نمی شود؟ ....
همه اینها که البته بر سبیل استفهام انکاری بود پاسخی است بر سوال نخست.
اما یکی از انتقاداتی که نویسنده محترم متوجه آیه الله تهرانی کرده بودند این بود که ایشان خودشان عامل به حرفشان نیسند. و در حالی که مراجع را متهم می کنند به اینکه با هم ارتباط ندارند تا اختلافاتشان را برطرف کنند خود ایشان هم از ارتباط و گفتگو و حل اختلافات دوری می کند.
و ایشان به عنوان مصداق ماجرای علامه عسکری را بیان کردند.
البته بنده با نویسنده محترم در این مورد تا حدودی موافقم. و اتفاقا ایشان با اشاره به قضیه علامه عسکری نکته صحیحی را بیان کردند، چرا که کسانی که از نزدیک با علامه عسکری آشنا بودند به نیکی میدانند که حاج آقا مرتضی بدون اینکه دقیقا بداند علامه عسکری چه گفته به سادگی و بر اساس نقل دیگران دست به انتقاد علنی از ایشان زده بود. اتفاقی که از نظر نزدیکان آیه الله تهرانی کم رخ نداده. و چه بسیار دوستانی که با دیدن چنین رفتاری از مخالفین جدی حضرت ایشان شدند.
به امید آنکه انتقاد منصفانه و متخصصانه از هر شخصی امری مطلوب و مورد تحمل باشد، و با آرزوی آنکه علماء ما بتوانند با ایجاد روابط مستمر علمی اذهان خویش را از چهار چوب های فردی و شخصی فراتر ببرند تا همگی با ذهن جامع نگرانه تری به اسلام و مسلمانان کمک کنند. والسلام