محمود نیک بین شاید تنها شاگرد آیت الله تهرانی باشد که اقتصاد را به ارث برد.

هم مانند حاج آقا مرتضی هوش اقتصادی خوبی دارد و هم مثل او برخوردار از بنیه اقتصادی بسیار قوی است.

اگر چه سالهاست در درس خارج فقه و اصول برخی از حضرات در تهران شرکت می کند اما هرگز چهره ی علمی به خود نگرفت.

او بیش از هر چیز یک کنش گر اقتصادی است.

اما اقتصاد از نظر او صرفا یک ابزار است، نه هدف؛ ابزاری برای مدیریت.

او از طریق اعمال قدرت اقتصادی اش سعی می کند با انسانها ارتباط برقرار کند و به عمق مسائل و زندگی آنها راه یابد و پس از آن جهان بینی اش را به آنها منتقل کند.

شاید او تنها کسی از شاگردان حاج آقا مرتضی باشد که در به ثمر رساندن ایده اش شکست نخورده است.

او نه مباحثه ی علمی و طلبه پروری و نه ارتباط با دانشجویان را برگزید.

او به طور مستقیم با نهاد خانواده و از طریق رگ حیاتی آن؛ "اقتصاد" رابطه برقرار می کند.

بیهوده نیست که در کارنامه فعالیت تبلیغی اش با حوزه های علمیه خواهران و بخش خواهران مساجد ارتباط وثیق تری برقرار کرده است. چرا که از نظر او مدیریت و دستگیری از این طریق بیشتر مفید فایده قرار می گیرد.

برگزاری اردوها و سفرهای زیارتی و سیاحتی و صندوق های قرض الحسنه محلی و فامیلی و مسجدی و... از رئوس برنامه های کاری اوست.

بیش از هر چیز بر قرض الحسنه و معامله با خداوند تاکید می کند و دلیرانه به مصاف بانک داری ربوی میرود.

او تا پیش از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد هرگز یک انقلابی دوآتشه نبود اما پس از آن با این باور که انقلاب پس از سه دهه به مسیر اصلی اش افتاده به دفاع صریح از نظام پرداخت.

وی همواره درباره جهت گیری های سیاسی-اجتماعیِ حاج آقا مرتضی چانه زنی های بسیاری با او داشته و دارد.

محمود نیک بین پس از اختلاف و جدا شدن گروه خیرآبادی سعی می کرد وسط را بگیرد و پس از آنکه اشرقی در عمل مدیر برنامه های حاج آقا مرتضی شد آماج فشارها قرار گرفت. تا آنکه پس از فتنه ی دوم و جدا شدن اشرقی و رنجبر از محفل و محضر حاج آقا مرتضی مجددا جایگاه خود را یافت.

درباره سایر شاگردان نزدیک حاج آقا مرتضی در آینده خواهم نوشت.