تو آن باش؛ که ما می خواهیم!
به طور مثال آیه الله محمد رضا گلپایگانی از مراجع تقلید هم دوره ی امام؛ در اسفند ماه سال 60، طی یک سخنرانی، نسبت به این شعار اعتراض نمودند (خاطرات اکبر هاشمی سال 60-صفحه 503 ) و یا برخی دیگر اظهار نگرانی نمودند که "با رواج این شعار، وسیله ای برای تصفیه حساب های جناحی و یا بهانه ای برای برخورد ناروا با برخی از روحانیون و یا عده ای از مردم ، فراهم شود."
بنابر این، این نظر حضرت آیه الله تهرانی به هیچ وجه تازگی نداشته و همواره مطلب قابل تامل و مورد توجهی بوده است. و تذکراتی را که در سرتاسر فرمایشات شان فرمودند جایی برای سوء برداشت نمی گذارد. چه که دأب همیشگی ایشان بیان مطالب یه نحو کلی است، طوری که از خلال آنها، مخاطب بر مصادیقش تطبیق دهد.
آنچه لازم است مورد توجه قرار بگیرد اینست که خلط میان مباحث کلی و علمی کارشناسانه؛ با مسائل مقطعی و گذرای سیاسی، آفت همیشگی ذهن های عوام زده بوده که مانع اصلی بر سر راه ترویج معارف بلند شیعی می باشد.
و موجب می شود عالمان وارسته ی ما به دامان تقیه و کتمان پناه ببرند(که شیوه همیشگی حاج آقا مرتضی بوده و هست) زیرا فرموده اند: التقیه دینی و دین آبائی؛ و کسی که تقیه نمی کند دین ندارد و...
طرفه اینست که ما با این طاقت های کم و ظرفیت های اندک، انتظار ظهور حجت خدا را هم می کشیم.
مایی که هنگام مواجهه با مطالبی که بر مذاقمان تلخ می آید، از هیچ بی مهری نسبت به اولیای خدا کوتاهی نمی کنیم و در غالب سوال و جواب، اعتراف گیری و بازجویی می کنیم و در پرونده ها ثبت می کنیم تا برای روز مبادا فاش سازیم.
و اولیاء خدا را بسان آیات متشابه خدا تاویل می کنیم و حتی اجازه اظهار نظر در مسجد و درس و منزلش هم به او نمی دهیم.
و جایی برای تعجب ندارد که حضرت آیه الله خامنه ای رهبر انقلاب؛ در واکنش به این فرمایشات حاج آقا مرتضی فرمودند: "اگر مردم طاقتش را داشتند دستور می دادم شعار مرگ بر آمریکا هم ندهند و پرچم آمریکا را هم نسوزانند."
آری همین منتظران کم طاقت، به محض افشای نظرات حضرت بقیه الله، اولین کسانی هستند که ابتدا تکفیر و سپس تکفینش کنند.
امتحانش پر ضرر است اما ناگزیر.